باور کنم ؟ .... چجوری؟ ....
یعنی فک کنم نیستی وقتی وجودتو با همه ی وجودم حس میکنم ؟....
بگم دروغی وقتی میدونم تنها واقعیت زندگیمی؟ .....
سکوت کنم وقتی غرق فریادم ؟ .....
بخندم وقتی بغض دارم ؟ .....
شایدم باید صدات کنم.... ولی تو که نمیشنوی ... شایدم نمیخوای بشنوی ....
نگات کنم وقتی روتو برگردوندی که منو نبینی ؟ ....
دستاتو بگیرم وقتی اونا رو قایم کردی! ....
تکیه بدم بهت وقتی سعی میکنی منو زمین بزنی؟...
با همه ی اینا .... فرار نمیکنم .... هستم .... توام باش ....
× × ×
پ.ن : گنگ ... گیج ... بدون هیچ حسی ....
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۳/۱۶ ساعت 3:14 توسط میلاد
بدون بهونه ...