غریبگی میکنی با من ... منی که روزها آشناترینت بودم ....
روی دلم را گرد گرفته ... مثل همه ی خاطراتمان که مدت هاست تکرار نشده !...
دلتنگی .... بهانه ی دیدنت ...
چرا میگریزی از من ؟ ... تو که قول ماندن دادی ... ندادی؟!
برگرد ... همین ...
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ساعت 22:41 توسط میلاد
بدون بهونه ...